روایتی از مقابله حضرت علی ابن ابی طالب علیه السلام با جنیان کافر و مسلمان شدنشان
( منبع:کتاب منتهی الامال از نرم افزار بازار کتاب) چه بسا بسیاری از فیلم های هالیوودی و سریال هایی که در دنیا در ارتباط با جنیان و شیاطین ساخته شده یا می شه برگرفته از روایات قرآنی و چهارده معصوم باشه. الله اعلم
شیخ مفید و طبرسى وسایر محدّثین روایت کرده اند که چون حضرت رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلّم به جنگ بنى المصطلق رفت به نزدیک وادى ناهموارى فرود آمدند، چون آخر شب شد جبرئیل نازل شد و خبر داد که طایفه اى از کافران جنّ در این وادى جاکرده اند ومى خواهند به اصحاب تو ضرر برسانند، پس امیرالمؤ منین علیه السّلام را طلبید و فرمود که برو به سوى این وادى و چون دشمنان خدا از جنّیان متعرض تو شوند دفع کن ایشان را به آن قوتى که خدا ترا عطا کرده است و متحصن شو از ایشان به نامهاى بزرگوار خدا که ترا به علم آنها مخصوص گردانیده است و صد نفر از صحابه را با آن حضرت همراه کرد و فرمود که با آن حضرت باشید و آنچه بفرماید اطاعت نمائید؛ پس امیرالمؤ منین علیه السّلام متوجه آن وادى شد و چون نزدیک کنار وادى رسید فرمود به اصحاب خود که در کنار وادى بایستید و
تا شما را رخصت ندهم حرکت نکنید و خود پیش رفت و پناه برد به خدا از شر دشمنان خدا و بهترین نامهاى خدا را یاد کرد و اشاره نمود اصحاب خود را که نزدیک بیائید، چون نزدیک آمدند ایشان را آنجا بازداشت و خود داخل وادى شد، پس باد تندى وزید نزدیک شد که لشکر بر رو درافتند و از ترس قدمهاى ایشان لرزید، پس حضرت فریاد زد که منم علىّ بن ابى طالب علیه السّلام و وصى رسول خدا و پسر عمّ او، اگر خواهید و توانید در برابر من بایستید، پس صورتها پیدا شد مانند زنگیان و شعله هاى آتش در دست داشتند و اطراف وادى را فرو گرفتند و حضرت پیش مى رفت و تلاوت قرآن مى نمود و شمشیر خود را به جانب راست و چپ حرکت مى داد چون به نزدیک آنها رسید مانند دود سیاهى شدند و بالا رفتند و ناپیدا شدند.
پس حضرت، اللّه اکْبَر گفت و از وادى بالا آمد و به نزدیک لشکر ایستاد، چون آثار آنها برطرف شد صحابه گفتند: چه دیدى یا امیرالمؤ منین؟ ما نزدیک بود از ترس هلاک شویم و بر تو ترسیدیم. حضرت فرمود که چون ظاهر شدند من صدا به نام خدا بلند کردم تا ضعیف شدند و رو به ایشان تاختم و پروا از ایشان نکردم و اگر بر هیبت خود مى ماندند همه را هلاک مى کردم، پس خدا کفایت شرّ ایشان از مسلمانان نمود و باقیمانده ایشان به خدمت حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله و سلّم رفتند که به آن
حضرت ایمان بیاورند و از او امان بگیرند و چون جناب امیرالمومنین علیه السّلام با اصحاب خود به خدمت حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله و سلّم برگشت و خبر را نقل کرد حضرت شاد شد و دعاى خیر کرد براى او و فرمود که پیش از تو آمدند آنها که خدا ایشان را به تو ترسانیده بود و مسلمان شدند و من اسلام ایشان را قبول کردم.
دانلود بیش از ۱۶۰۰۰ کتاب کاملا رایگان با مجوز با نرم افزار بازار کتاب : ghbook.ir